کد مطلب:125070 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:248

بردباری و رحمت
آن حضرت بسیار بردبار و نرمخو بود و آن را به دیگران نیز سفارش می كرد. در فرمان جنگی كه برای ابن عباس نوشت



[ صفحه 44]



چنین آمده است: «با سربازان نرمخو باش، باروی باز و گشاده برخورد كن... هرگز خود به جنگ آغاز مكن، ولی اگر آنها جنگ را آغاز كردند تو از مبارزه شانه خالی مكن.».

داستان آن حضرت با مرد شامی معروف است كه وی آنچه از بغض و كینه با آل علی داشت در حضور حضرتش بر زبان آورد، اما امام با تبسمی به او فرمود: ظاهرا غریب هستی، ما عذر تو را می پذیریم، مشكلت را برطرف می كنیم، اگر بی پناهی پناهت می دهیم.... آن مرد با شنیدن این سخنان به گریه افتاد و پس از اقرار به امامت آن حضرت، گفت: تا به حال تو و پدرت مبغوض ترین افراد نزد من بودید و اینك محبوبترین خلایق درنظر من هستید....

مردی به آن حضرت گزارش داد كه فلانی در حق شما بسیار بدگویی می كند. فرمود: «مرا به زحمت افكندی، اینك باید برای خودم و او استغفار كنم.»

پس از شهادت آن امام، مروان آن دشمن دیرینه در زیر تابوت او آمد و جنازه را بر دوش می كشید. امام حسین علیه السلام به او فرمود: دیروز خون به جگرش ریختی و امروز جنازه اش را بر دوش می كشی؟! مروان گفت: من این ارادت را به كسی ابراز می دارم كه شكیبایی او با كوهها برابری می كرد. [1] .



[ صفحه 45]




[1] بي شك حضور مروان در تشييع جنازه جنبه سياسي داشت و او از سوي عايشه مأمور بود كه مانع دفن امام در حرم مطهر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شود، ولي در عين حال شكوه و عظمت امام او را واداشته بود كه زير جنازه را بگيرد.